لیانا خانوم مالیانا خانوم ما، تا این لحظه: 10 سال و 28 روز سن داره

***شور زندگی مامان و بابایی***

یازده ماهگی لیانا و سفر به شمال

سلام عروسک مامان یازده ماهگیت مبارکه گل خانم ی ک ماه دیگه مونده تا یک ساله بشی عشقم ما هم تصمیم داریم که اولین تولدت رو شمال بگیریم نفسی.... امروز که 15 اسفنده مامانی و لیانا خانوم سوار هواپیما شدیم و به مقصد رشت پرواز کردیم خاله عاطفه و عمو محمد و مهرنازی اومده بودن فرودگاه دنبالمون. بعد رفتیم خونه مادر جون و مثل همیشه خاله ها و پدر جون و مادر جون ازمون استقبال گرمی کردن..... تا دو هفته دیگه هم بابایی میاد پیشمون روزای خوب در انتظارمونه عشقم.... ...
15 بهمن 1393

ده ماهگی لیانای شیرینم

عزیز مامان امروز ده ماهش تموم شد و وارد یازده ماهگی شد. ده ماهگیت مباره قند و عسل مامان لیانا جونم هر چی از شیرین زبونیات و ناز و ادا اطوارات تو این روزا بگم بازم کمه..... خیلی شیرین شدی عزیزم گاهی وقتا خودتو واسه مامان بابا لوس میکنی و یهو قش میکنی و خودتو میندازی زمین. موقعی که بابایی از سر کار میاد ، میخندی و ذوق میکنی و میری به طرف بابایی. راستی یه هفته هست که چار دست و پا راه میری...یعنی دقیقا از 8 بهمن.که اونروز صبح زود از خواب پاشودی و قبل از اینکه بابایی بره سر کار چند قدم چهار دست و پا رفتی عزیزم. مبل رو میگیری و بدون کمک بلند میشی خانومم. وایییییییییی ، از رقصیدنت که دیگه نگو...
15 بهمن 1393

گردش و تفریح

سلام مخمل مامان. امیدوارم همیشه خوب باشی عروسکم... پنجشنبه ، جمعه هفته ای که گذشت عمه مژگان اینا و عمو پژمان اینا اومده بودن خونه مادر جون. شما حسابی با درسا بازی میکردی و سرگرم شده بودی. عصر جمعه هم بعد نهار رفتیم گردش که چندتا از عکساتو میزارم....       لیانا و درسا   خواب تو بغل بابایی بعد بیدار شدن حسابی متعجب بودی   تو بغل داداش امین عکس آسمونی اینم کارایی که بابایی میکنه           ...
6 بهمن 1393
1